جدول جو
جدول جو

معنی کل مچک - جستجوی لغت در جدول جو

کل مچک
انگشت کوچک دست انسان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لکه های سیاه یا قهوه ای رنگ که بر چهره و پوست بدن انسان پیدا می شود، کلف، ماه گرفته
فرهنگ فارسی عمید
(کَ مَ)
کلیم کوچک. کلیم خردسال. کلیم طفل:
کلیمکی که به دریا فکند مادر او
ز بیم فرعون آن بدسرشت دل چون قار.
ابوحنیفۀ اسکافی (از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 278). و رجوع به کلیم و کلیم اﷲ و موسی شود
لغت نامه دهخدا
(لَ مَ)
خالهای سرخ و سیاه بسیار بی برآمدگی بر پوست تن آدمی. لک و پک
لغت نامه دهخدا
(کَ خوا / خا جَ/ جِ)
دهی از دهستان گاوکان بخش جبال بارز است که در شهرستان جیرفت واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کَ مَ کَ)
مرادف کلکل. (آنندراج). شور و غوغا. (غیاث). مبدل عامیانۀ قال مقال. شورو غوغا. قال مقال. (فرهنگ فارسی معین) :
این همه کل مکل از تنبک گویندۀ تست
مطربا حق حق ما از دم پویندۀ تست.
میرنجات (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم، واقع در 67000گزی جنوب خاوری راین و 2000گزی راه شوسۀ بم به جیرفت. دارای 30 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گِ مَ حَ ل لَ)
دهی است از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول واقع در 30هزارگزی شمال باختری اندیمشک، کنار راه آهن تهران به اهواز. هوای آن گرم و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از لولۀ راه آهن و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و کارگری راه آهن و صنایع دستی آنان قالیبافی میباشد. ساکنین از طایفۀ عشایر لر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَلِ)
در تنگسوق نامۀ ایلخانی رشیدالدین فضل اﷲ این کلمه معادل مترجم و ترجمان آمده است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لک مک
تصویر لک مک
خالهای سرخ و سیاه و متعدد و بدون بر آمدگی بر پوست تن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیچک
تصویر کلیچک
کلیک
فرهنگ لغت هوشیار
از قال مقال تازی غوغا (این واژه پارسی است) شور بانگ شور و غوغا قال مقال: (مطربا، حق حق ما از دم گوینده تست این همه کل مکل از تنبک کوبنده تست)، (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
لکه های قهوه ای و سیاه رنگی که بر چهره یا پوست بدن انسان ظاهر می شود لکه های کوچک و بزرگ نقطه مانند قهوه یی که بر روی پوست صورت و گردن و دست و پا (نقاطی از پوست که در معرض تابش نور خورشید قرار میگیرد) پدید میاید. این عارضه که از سن سه سالگی ببالا در اشخاص سفید پوست که دارای مو های بور هستند دیده میشود بهیچوجه ناراحتی و درد ندارد و ساری نیز نیست و تقریبا معالجه پذیر نمیباشد کنجودک کنجتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلمچی
تصویر کلمچی
مترجم ترجمان
فرهنگ لغت هوشیار
((کَ مَ))
لکه های ریز قهوه ای یا سیاه که روی صورت یا قسمت های دیگر بدن انسان بوجود می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کل مرغ
تصویر کل مرغ
((کَ مُ))
نوعی کرکس که سر وی پر ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کل مکل
تصویر کل مکل
((کَ مَ کَ))
شور و غوغا، قال و مقال
فرهنگ فارسی معین
خیره چشم
فرهنگ گویش مازندرانی
الکن، کسی که لکنت زبان دارد، بالای سر، نوک، قله، ارتفاع، کاکل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع فریم ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی خانه ی چوبی که به نسبت سایر بناهای سنتی منطقه در مقابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع لنگا واقع در منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
چماق، چوب دستی
فرهنگ گویش مازندرانی
کلید در خانه
فرهنگ گویش مازندرانی
شیری که در دو سه روز اول پس از زاییدن دوشیده شود
فرهنگ گویش مازندرانی
گوش ماهی، صدف
فرهنگ گویش مازندرانی